ریحانه ریحانه ، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

عزيزي مثل هيچكس

شعرظهور(کودکانه )

تو نور و نرگس و نماز می آوری برای من چقدر دیر کرده ای بیا سری به ما بزن   به خاک مژده داده ام که باز می رسد بهار دوباره غنچه می کند درخت خشک انتظار   تمام این درختها که چشمشان به راه توست ببین که برگهایشان چه سبز در نگاه توست   به یک پرنده گفته ام که تازه می شود پرت کسی ز راه می رسد و می شود تو باورت به چشمه ها خبر بده که پر ترانه تر شوند به آب و آسمان بگو که شاعرانه تر شوند   ز راه می رسد کسی که درس می دهد به آب و دستهای او پر از شقایق است و آفتاب اللهم عجل الولیک الفرج منبع وبلاگ پرسمان کودک ...
23 مرداد 1392

قلبي بزرگتر از جهان

  هزاران سال بود كه مي خواست به دنيا بيايد . هزاران سال بود كه ذوق داشت. هزاران سال بود كه نوبتش نمي رسيد. و هر روز كسي به دنيا مي آمد و او غبطه مي خورد و همچنان منتظر نوبت خودش بود . و سرانجام روزي رسيد كه به او گفتند : ديگر ، نوبت توست . چمدانت را ببند و آماده رفتن باش .                                         چمدانش كوچك بود. كوچكتر ازيك بند انگشت و او آنقدر  عجله داشت كه مي خواست با همان چمدان بند انگشتي برود ،كه گفتند : صبر كن ، سفرت دور است . سفرت طولاني ست، گفتند : جاده ها منتظرند ، راه ها و بيراهه ها . چقدر پست و...
23 مرداد 1392

جشن بندگي

امروز روز عيد فطر  و روز جمعه روز آقا امام زمان عج است .                                     همیشه وقتی مهمونیها تموم میشه، حس غریبی دارم … چه برسه به این دفعه که مهمونی خدا داره تموم میشه … چقدر سخت است که این عزیزترین عید را بدون آن عزیزترین غایب از نظر بگذرانیم.               افسوس که ایام شریف رمضان رفت سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت              دلها همه بهاران شد از شمیم باران مه، رخ نموده امشب در عید روزه داران هر ...
23 مرداد 1392

چشم وچراغ مامان و بابا سلام

عزيزك مامان و بابا ،شما الان در  شكم ماماني هستي و ان شالله اوخر بهمن يا اوايل اسفند ماه سال 92 شمسي چشماي نازت دنيارو مي بينه و همه ي دنياي ما چشماي تو ميشه !مامان و بابا خيلي دوستت دارن و منتظرتن ،مي بوسيمت عزيزكم.                                                          مي خوام واست يه داستان كوچيك قشنگي كه خوندم رو بنويسم  بنويسم : ترانه ای روی زمین افتاده بود . قناری کوچکی آن را برداشت و در گلوی نازک خود ریخت . ترانه در قناری جاری شد ، با او درآمیخت . ترانه آ...
23 مرداد 1392
1